دلنوشته ای برای او
نوشته شده به وسیله ی سفینه در تاریخ 90/11/22:: 9:50 عصر
در دنیای وبلاگهای رنگارنگ که یکی عاشقونه مینویسه و یکی عارفونه، یکی سیاسی و یکی فرهنگی و مذهبی، همه وبلاگ نویسها دوست دارند مطلبی که مینویسند مورد پسند خواننده واقع بشه و برایش کامنت بذارند که: «آفرین صد آفرین! چه مطلب جالب و زیبایی بود، استفاده کردیم.» همه جور آدم به وبلاگ من سر می زنند: زن، مرد، دختر، پسر ...
ولی من خیلی خیلی دوست دارم یک بار هم که شده او به وبلاگم سر بزند. او که قلبم برایش به تپش میافتد. او که نگاه قشنگش دل هر جوانی را میرباید. ای خدا، چی میشد اگه فقط یک بار او به من سر میزد، فقط یک بار.
از خودم میپرسم اگر روزی او به وبلاگم سر بزند از کدام مطلب بیشتر خوشش میآید؟ آن مطلبی که علمی تر است؟ نه گمان نکنم چرا که او خودش آخر این حرفهاست. آن مطلبی که عاشقانه تر است؟ بعید میدانم. شاید آن مطلبی که میزان اخلاصش هنگام نوشتن بیشتر باشد. ... شاید ...
میگویند: «وقتی ابراهیم (علیه السلام) را در آتش انداخته بودند، یک پرنده مدام دهان کوچکش را پر از آب میکرد و بر روی آتش میریخت تا اینکه آتش کمی سردتر شود.
ابراهیم (علیه السلام) به او گفت: ای پرنده! این آب دهان تو چه ارزشی دارد در مقابل این همه آتش؟
پرنده کوچک گفت: من فقط بدین وسیله می توانم عقیده و علاقه و ایمانم را به شما ابراز کنم.»
آقاجان، عزیز دل زهرا (سلام الله علیها)، نمی دانم اگر در این دنیای پر هیاهوی وبلاگها گذرت به وبلاگ من افتاد آیا از آن خرسند میشوی یا نه؟ از کدام مطلبم بیشتر خوشت میآید؟ کدام را بیشتر میپسندی؟
آقای من، شرمنده ام اگر در راه تو قدم و قلم نزدم. می دانم تمام این مطالب در مقابل آن همه آتش گناه من ارزشی ندارد. اما من فقط با این وسیله میخواهم عقیده و علاقه و ایمانم را به شما ابراز کنم.
و من باز با خدای خود نجوا میکنم که ای خدای من، چی می شد اگه فقط یکبار او به من سر میزد، فقط یکبار.
البته ایشان همیشه و همه جا ناظر بر ما و اعمالمان هستند. این مطلب تنها دلنوشته ای برای اوست.
منبع: صدای سکوت - http://www.sedayesokoot7.blogfa.com
کلمات کلیدی : دلنوشته، اهل بیت (علیهم السلام)